گفتگو با دو هفته نامه پیام ساختمان و تاسیسات
(سرکارخانم آرزو افشارزاده ) 15 اسفند ماه 1390 و فروردین 1391
كارفرمایان چه ميخواهند؟
معماري بيشتر از آن كه با علم يا خط كش و نقاله و عدد و رقم سروكار داشته باشد با ويژگي ذاتي انسان يعني هنر ارتباط دارد.هنري كه از درون معمار سرچشمه ميگيرد وزيبايي حقيقي و آرماني را به نمايش ميگذارد.زيبايي كه مهندس ميرزاده نيز بسيار به آن تاكيد دارد.
مهندس كيهان ميرزاده داراي مدرك كارشناس ارشد معماري از دانشگاه علم و صنعت ایران در سال 1377 می باشد و در حال حاضر در دانشگاه آزاد به تدريس معماري مشغول است.
وي دفتر مشاوره طراحي معماري دارد كه همين امر باعث شد در رابطه با وضعيت و وظيفه مهندسان مشاور معماري با وي به گفتگو بپردازيم كه در ادامه ميخوانيد.
معماري را از ديدگاه خود تعريف كنيد؟
معماري دو جزء اصلي دارد. يك جزء آن حجم و توده فيزيكي است كه شكل ساختمان را به وجود ميآورد و جزء ديگر حس , انديشه , ذوق و سليقه معمار است كه به آن جسم روح ميبخشد. جنبه علمي معماري يك سري اصول استانداردي دارد كه آكادميك است اما جنبه هنري معماري يك جنبه ذاتي است كه از ضمير ناخودآگاه معمار سرچشمه گرفته است.
بطورکلی هنرمند با روح خود اشیاء را حیات می بخشد و با آنها به هیجان می آیداین روشی است که معمار در میان هیجانات و تجربیات و آگاهی راه آفرینندگی را در خود پیدا می کند و با استفاده از قریحه ذاتی خویش راه رسیدن به مقصود را طی می کند بنابراین طراح با شناخت اجزاء و پیوندهای داخلی میان آنها در بیان یک کلیت ، روح و هویت طرح خود را شناسائی می کند که در واقع از ضمیر ناخودآگاه آفریننده طرح تراوش می کند به این ترتیب معمار طرح خود را می شکافد و به درون آن سفر می کند طرحی که از درون آن بیرون آمده او را به داخل خود می کشاند همانطور که استاد سخن مولانا می فرماید:
ای زندگی تن و توانم همه تو
جانی و دلی ای دل و جانم همه تو
تو هستی من شدی از آنی همه من
من نیست شدم در تو از آنم همه تو
انسان به عنوان مصرفكننده فضاي معماري، هم تماشاچي فضاست وهم بازيگر آن. اینجاست که رابطه ی بین خالق اثر و مخاطب اثر هنری بر قرار می شود.هر چقدر هنر مند در برقراری این ارتباط شفاف تر و کاملتر کوشیده باشد مخاطب صراحتا مفهوم اثر را می فهمد و انتقال پیام را معترف می شود.
گذشته ازمعیار های زیبائی شناختی معماری می بایست به سوالاتی از قبیل شرایط اقلیمی, کاربری ساختمان, اصول ایستائی , اصول تاسیساتی و ضوابط اجرائی نیز پاسخ بدهد وبنابراین همانطور که معمار بزرگ رم باستان ویتروویس اشاره کرده سه مشخصه یک اثر معماری کاربری ,ایستایی و زیبایی می باشد.
تفاوت صنعت و معماري چيست؟
كار صنعتگر با معمار فرق ميكند. صنعتگر وقتي دست به انجام كاري ميزند، ميداند چه ميخواهد بسازد، اما معمار یا اصولا یک هنرمند وقتي دست به كار هنري ميزند تا آن كار تمام نشود، نميتواند جواب دقيقي به شما بدهد وبگوید به دنبال چیست . حتي ممكن است دست آخر نتيجه بگيرد، آن كاري كه ميخواهد به وجود نيامده است.به این ترتیب چالشي براي هنرمند وجود دارد كه به كار پرمخاطره و پرهيجاني دست زده است.
از آنجائی يكي از جنبههای معماری بخش اقتصادي طرح است، بنابراين قطعا” صنعت و تکنولوژی به معماري وارد ميشوند. ولي اين مسئله روح معماري را نقض نميكند. به محض اينكه كارفرما كار خود را به معمار واگذار ميكند، بايد بداند با روحي ظريف سروكار دارد. چون طرح اصلا شكل نگرفته و براساس يك سري معيارهاي ذهني معمار، قرار است شكل گيرد.
جایگاه معماری در شهرهای امروزی ما کجاست؟
اصولا شهر یکی از غنی ترین محمل های فرهنگ و سابقه تاریخی هر قوم است. نه تنها هر یک از اجزا ان در طول زمانهای متفاوت ساخته شده بلکه بیان گر شیوه تفکر و روش زنگی مردم در زمانهای متفاوت است.
امروزه يكي از بزرگترين دغدغههاي جامعه ما اين است كه معماران را كم ميشناسند. در شهرهاي مهم و مطرح دنيا كه در گذشته معماري با هویت و ارزشمندی داشتهاند، معماري امروز خوبي هم دارند. با نگاهی به شهر تاریخی اصفهان با یک نظر بصورت عمومی آشکار است چون مردم آن شهر معماري را ميشناسند و به معماري خود افتخار می کنند، در ساختمانهاي جديدشان هم كارهاي معماري خوبي ديده ميشود.
متاسفانه در تهران، گذشته از چند اثر مستقل, معماري معاصر شاخصي مشاهده نميكنيم زیرا ساخت وساز این کلان شهر بسيار متاثر از وضعيت اقتصادي میباشد.
معماران به تبع جامعه، پيرو خط سيري هستند كه به آنها تحميل شده است. ازجمله ضوابط شهرداري كه در بعضی موارد مبناي دقيقي نيز نداشته و دست و پاي معماری را می بندد ، در این میان كارفرمایان هم مقصود مورد نظر خود را اکثرا بدون مشورت با معمار به کرسی نشانده اندو گاهی معماران حکم ترسیم کننده نظرات کارفرما و ضوابط شهرداری ها را ایفا می کنند, نه طراح اثر خویش.
يكي از دغدغههاي اصلي من همين مسئله است كه چرا چنين اتفاقي افتاده,این در حالي است كه معماران خوب و گذشته خوبي هم داريم.ضربالمثلي هست كه ميگويد كسي كه گذشته خوبي نداشته باشد آينده خوبي هم ندارد. ولي فکر می کنم همگی متفق القول باشیم ما که گذشتهما بسیار غنی بوده ولي اطمينان نداريم كه ميتوانيم آينده خوبي بسازيم.
مهندس مشاور معمار بايد چه معيارهايي را براي طرح خود در نظر بگيرند؟
كار معماري كار پرمخاطره و پر زحمتي است , همانطور که مطرح شد معمار بايد معيارهاي فراواني را براي طرح خود در نظر بگيرد. يكي از اين معيارها بحث هويت و اصالت طرح است. چيزي كه امروزه در معماري شهرهاي ما گمشده و مطرح نيست. دليل آن هم اين نيست كه معماران توانايي آن را نداشتهاند، دليلش اين است كه از آنها خواسته نشده و مجال غور در طرح به معنای آفرینش یک کار اصیل به آنها داده نشده است.یک کار اصیل نباید کپی سازی , تکثیر , تقلید و یا حتی ترجمه باشد.
در حال حاضر در عصر سلامتي انسان ها به سر ميبريم كه مهمترين نكته آن حفظ محيط زيست و آرامش روحي انسان ونگهداري منابع طبيعي براي نسلهاي آينده است. بنابراين دغدغه معماران به عنوان معماري اكوتك ، اين است كه نه تنها بايداصالت و هويت را در نظر گرفت بلكه بايدبه سمت حفظ محيط زيست و اصول پایداری پیش رفت .
البته دامنه پاسخ به این سوال خیلی گسترده است ولی به صورت کلی گذشته از مطالب گفته شده شاخصه هائی از قبیل اقلیم ساخت, دسترسی ها, موقعیت مکانی, خصوصیات طبیعی زمین, بررسي مصالح, امیال کارفرما , نیاز های مصرف کنندگان بنا, پتانسیل های موجود در زمین, همسایگی , استانداردها , ضوابط واصول طرح تفصیلی وهمجنین توسعه آینده از جمله مواردی هستند که معمار به صورت همزمان در صدد پاسخ به آنها است.
به نظر شما چه رابطه اي بين اقتصاد ومعماري وجود دارد؟
اصولا جريان اقتصادي است كه معماري را پيش ميبرد و بسيار تاثيرگذار است. معمولا كارفرماهايي كه به دنبال ساخت يك پروژه وارد دفتر مشاوره مي شوند بزرگترين دغدغه آنها اقتصادي بودن يك پروژه است.البته باید در رابطه با مفهوم اقتصادی بودن نیز تعمق شود و به این هدف در بعضي مواقع کارفرمایان از شاخ و برگ پروژهها نيز ميزنند كه به این ترتیب در برخي موارد پروژه به مثال يك شير بييال و دُم جلوه می کند.حال شما تصور كنيد معماري كه با آن همه احساس ميخواهد كارش با اصالت و هويت به اتمام برسد دچار سردر گمی می شود. این در صورتی است که موفق ترین آثار معماری معاصر در سادگی کامل بوده که صرفه اقتصادی حاصل طرز تفکر معمار آن طرح می باشد نه ابزاری برای تحمیل.
يك پروژه در ذهن معمار شكل ميگيرد يا كارفرما؟
اصولا” پروژه زماني شكل ميگيرد كه معمار و كارفرما متفقا” به يك نقطه مشترك برسند. پروژهاي موفق است كه معمار و كارفرما نظرشان را بر همديگر تحميل نكنند. نياز داريم كه كارفرماهاي ما بدانند چه ميخواهند. برخي مواقع با كارفرماهايي روبه رو هستيم كه نميدانند چه ميخواهند و برنامه قاطعي از پروژه خود ندارند. معماري كاري سفارشي است. كارفرما بايد زمان و ميدان كار را به معمار بدهد تا معمار بتواند در آن وادي سير كرده تا به نتيجه برسد.
گردش كار يك مهندس مشاور معماری چگونه است و وظايف مشاور طرح چيست؟
پروژه بايد از نظر کلی تعريف شده باشد. وقتي كارفرما مراجعه ميكند بايد يك ايده روشن از پروژه مطرح کرده و اهداف خود از پروژه چه اقتصادي، زيباييشناسي , فرهنگي ,ماندگاري ، مخاطبان پروژه و بهره برداری آن طي زمان مشخص را بايد تعريف کرده که در واقع سیاست های کلی طرح معلوم گردد.
تحلیل ,برنامه ریزی طرح و طراحی کالبدی قدمهای بعدی می باشد.به این ترتیب تحليل فضا وسایت، زير فضاهاي معماري، برنامهريزي فيزيكي معماري، اصول اوليه و مباني نظري معماري , بررسي اقليمي منطقه و بررسي مصالح مورد نظر به مشاور طرح بستگي دارد. كركسيون با كارفرما انجام ميشود تا كارفرما در نهايت طرح نهايي را انتخاب كند.
خود مهندس مشاور ميتواند نظري راجع به ساخت پروژه و اينكه پروژه چگونه باشد ارائه كند؟
امروزه يكی از مهمترین مباحث, بحث مديريت طرح می باشد که از اصول اوليه ساخت و ساز است و در واقع به کارفرما در تعیین خط مشی و اهداف یاری می دهد.
البته به نظر من چون قدم اول هر پروژه را معمار برمیدارد ، بهتر است مدير طرح از جنس معماری باشد. مدير طرح بايد برنامهريزي كند و به كارفرما بگويد در هر مرحله چه بايد خواست؟
رشته مديريت پروژه ساختمانی وجود دارد؟
البته، مديريت پروژه ساختمان يكي از شاخههاي رشته معماري در كارشناسي ارشد است و چندسالي است كه در دانشگاههای کشور تدريس ميشود و تا مقطع دكترا امكان ادامه تحصيل وجود دارد.
وظايف مدیریت طرح چيست؟
به زبان ساده می شود برنامه ریزی و تعیین خط مشی , سازماندهی , هماهنگی, رهبری و کنترل را از ارکان مدیریت نامید.
به نظر شما وجود واسطهاي مانند مدير طرح ايجاد اخلال در كار مشاور نميكند؟ با توجه به اينكه در اكثر كارها زمان امر مهمي است و اين مسئله ممكن است باعث تاخير در روند پيشرفت پروژه باشد.
مدير طرح تسلط به مفاهيم مديريتي و نگرش سيستمي به پروژه دارد و سلسله مراتب كار را ميشناسد. ميتواند تحليل جامعهشناختي براي پروژه داشته باشد و به قوانين حقوقي واقف است.
يك معمار طراح شاید این وقت را نداشته باشد, در بسیاری از مشاوران بزرگ دایره مدیریت و دایره طراحی دو بخش جدا گانه هستند.این بدان معنی است که كارفرما پس از تعیین خط مشی پروژه حق اين را دارد كه پروژه خود را نزد طراحان متفاوتي ببرد. يكي از مشكلاتي كه امروزه داريم همین موضوع نام است كه برخي طراحان چون معروف ميشوند تمام پروژهها زير دستشان ميرود و به این ترتیب يك نام همیتطور بزرگ ميشود.این مختص کشور ما نیست در تمام دنيا هم در بسیاری از مسابقات فقط از چند معمار مشهور دعوت ميشود. در صورتي كه استعدادهايي هستند كه نهفتهاندو آتش زيرخاكسترند اما اين مجال را نداشتند كه خودشان را نشان دهند.
بنابراین در وهله اول بايد معلوم شود كه كارفرما چه چيز ميخواهد و سپس موضوع طرح خود را به مسابقه چه محدود و یا نامحدود بگذارد. البته همواره مسئله نام و شهرت طراح مطرح بوده و می تواند یکی از معیار های انتخاب برای کارفرما باشد ولی قطعا” شرط کافی نیست.
يكي ديگر از مسائلي كه بسيار مهم است اين است كه مدير طرح بايد به مفاهيم اقتصادي روز مسلط باشد. چون اگر معمار بخواهد به اين مفاهيم برسد دست و پايش بسته و ديگر پري براي پرواز ندارد. بهتر است فرد ديگري برنامهريزي اقتصادي را انجام داده , چارچوب اقتصادي را نیز تعريف نموده تا پروژه روي ميز معمار بيايد.
تسلط در بیان و نگارش خوب از مشخصه های مدیر طرح است که به این ترتیب سبب می شود فاصله بين كارفرما و معمار کمتر شده تا در زمان مطلوب به توان به نتيجه و نقطه مشترک رسید.
يكي از دغدغههاي اصلي ما در دفتر مشاوره، پروژههاي نيمهتمام است. در حال حاضر به تعداد بسيار زيادي پروژه نيمهكاره داريم كه به خاطر تعريف صحيحي كه روز اول كارفرما از پروژهاش نكرده امروز نميتواند از مشاورش گله مند باشد. روز اول ساختمان مسكوني سفارش ميدهد و امروز ميگويد هتل آپارتمان ميخواهيم یا بالعکس ، معجزه كه نميتوان انجام داد این پروژه از بنيان به هم ميريزد.
و یا به علت مسائل اقتصادی که کارفرما از ابتدا برآورد مالی صحیحی نداشته یک پروژه دو ساله ,ده سال طول می کشد.
ساختمان يك سرمايه ملي محسوب می شود و مصرف آن حد اقل 100 سال است. در دو دهه گذشته با پروژههايي روبه رو بودم كه اصلا تعريف نشده بودند. پروژههايي كه كارفرما نميدانست مجوز آن را ميتواند بگيرد يا نه. با پروژههايي روبه رو بوديم كه اول 4 طبقه بود ولي 12 طبقه ساخته شد. معمار با تفكرات اوليه و براي طراحي 4 طبقه وارد كار ميشود كه كارفرما در مراحل مختلف تغییر عقیده داده و طبقات ازدیاد می یابد. اين مسئله از ديدگاه كارفرمایان آسان است ولي شالوده يك پروژه و تفكرات اولیه معمار کاملا به هم می ریزد. اين يكي از چالشهاي اساسي امروز معماري است.
تا كارفرما توجيه نشده و همه چيز برايش شفاف نگردد، نميتوان توقع داشت که پروژه خوبي به سرانجام برسد.
مهندسان مشاور معماري چه نقشي در ايجاد هويت ايراني اسلامي در طرحها دارند؟ شايد كارفرمايي بخواهد طرحي مدرن يا غربي برايش بزنيد. شما درخواست كارفرما را اجرا ميكنيد يا براساس اصالت معماري تصميم ميگيريد؟
مباني نظري يكي از اصول اوليه معماري است. طبيعي است كشوري كه تاريخ معماري با شكوهي دارد، معمار آن کشور هم براساس تاريخ و گذشته آن دست به قلم ميشود .اين از وظايف معمار است كه كارفرما را توجيه كند كه شما از نظر معيارهاي زيبايي شناسي به چه پروژهاي نياز داريد. يكي دیگراز مباحثی كه امروزه وجود دارد معماري زمينهگراست. به معناي اينكه آن معماري از چه بستري بيرون آمده و با اطراف خود چه ارتباطي برقرار ميكند.حتی در يك بافت مدرن شهري نيز بايد معماری منطبق با زمینه وهویت اطراف خود به وجود آید تاثیر گذار یا تاثیر پذیر.
امروزه در قرن بیست و یکم زندگي ميكنيم, معماري براساس نيازهاي معاصر بايد بيان شود و اصولا تقليد از گذشته در كارهاي هنري خطاست. كارهاي گذشته را گذشتگان انجام داده و خوب هم انجام دادهاند. خط مشي معمار بايد ادامه راه گذشتگان باشدتا به اعتلاي معماري كمك كند نه کپی برداری از آنها.متاسفانه, بعضا” امروزه در سطح شهر کپی برداری از شیوه های معماری کلاسیک کشور های اروپائی , آن هم با تناسبات و معیار های غلط مشاهده می شود!
بسته به توانائی معمار، حاصل شناخت معماری نیاکان مان و تحلیل و بررسی آنها و وام دار شدن نسبت به اصول و محتوی آن تفکرات به ضم یقین ما را به سمت تعالی پیش می برد. درواقع اتصال به هویت ملی جریان پیوسته ای است که از دیروز به امروز ادامه داشته و تکیه به این ارزشها است که امید فردائی روشن را به ارمغان می آورد.
در پايان اگر حرفي داريد بفرماييد.
يكي از مشكلاتي كه در جامعه معماري وجود دارد، رقابت است. ما بايد به دنبال استانداردي باشيم كه بتوانیم فضای رقابت سالم را به وجود آورده که طرحها در فضایي عادلانهاي انتخاب شوند. بعضي دفاتر معماری پروژههای متعددی دارند که حتی از رسیدگی به مسائل کیفیتی فضاهای پروژه به علت مشغله زیاد باز می مانند و برخي از دفاتر معماری نيز اصلا پروژهاي ندارند بنا بر این عرصه براي نمايش تواناييهاي معماران عملا” تنگ می باشد. دراین میان از سازمانها و ارگان های ذیربط توقع حمایت های بیشتری می رود.
بنابراین بايد به دنبال ايجاد فضايي عادلانه براي انتخاب طرح هااز طرف كارفرمایان باشيم. که نه تنها برای دفاتر با سابقه بلکه عرصه برای ظهور بذر های نو و آیندگان معماری کشورمان باز شود.
معماران می توانند زندگی را بهتر کنند
مصاحبه با دو هفته نامه پیام ساختمان و صنعت
شانزدهمین کارگاه پیشرفته معماری پژوهشکده توسعه کالبدی مرکز رشد
بررسی آثار یونگ جون کیم معمار کره ای و عضو دانشگاه ملی سئول
15 دی ماه 1390